در وهله اول در طراحی این ویلا به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش بنیادی بودیم که چگونه می توان به سراغ رویکردهای جدید معماری رفت و ضمن پرهیز از ارزش گذاری های مبتنی بر نوستالژِی که تنها به احساس های مقطعی و زودگذر ختم می شود به راه حلی برای احیا و بکارگیری عناصری که به دلیل گسترش تولید انبوه و یا دلایل مرتبط با اقتصاد و بازار منقضی شده اند دست یافت
طراحی این ویلا سه چالش عمده را با خود دربر داشت.
اول نحوه تعامل ساکنین و بنا به لحاظ نیازشان به تجربه حسی متفاوت نسبت به خانه هایی که شاید صرفا برای تعطیلات باشد.
دوم دیالکتیک پویا بین ویلا و زمینه
سوم ایجاد سیرکولاسیون درست و مناسب برای کاربری که هم میخواهد دفتر کار داشته باشد و هم ساکن آن ویلا.
حجم روزافزون ویلاهای مازندران نه صرفا به عنوان مفری از شلوغی بلکه حکایت از شور و شوقی مناسب و مفرحانه دارند که میزبان تعطیلات و و اوقات خوش ساکنین است.سرزرندگی برنامه باطنی نهفته در ویلا و میل به پرسه زدن و سرک کشیدن-کنجکاوی-کشف کردن-دورهمی های مختلف-درهم تنیدگی درون و بیرون همه و همه بهانه های خوبی برای خلق اتمسفری فعال و رمزآلود هستند.
در نمای این ویلا المان پیوسته ای در نما آن وجود دارد که مانع از جدا شدن نما شده و همچنین چشم یک پیوستگی را دنبال می کند و مانع از فرار دید می شود.استفاده از ترکیب باکس ها و قرار دادن درست آن ها در کنار هم موجب ایجاد فضای پر و خالی مناسب در این ویلا شده.با تعبیه استخر و ریزش آب آّنما از سقف به ایجاد فضای طبیعی و دریافت حس مناسب از طبیعت کمک بیشتری کرده.فضای سرسبز سایت معمار را مجاب به استفاده از متریال نمای سفید کرده تا بهتر ویلا را در آن فضا نشان دهد.